نماد سایت مقاله کده

پاورپوینت آماده فرقه های نو ظهور

پاورپوینت آماده فرقه های نو ظهور

پاورپوینت آماده فرقه های نو ظهور

مقدمه

فعالیت فرقه ها

علت و چگونگی پیدایش فرقه ها و ادیان جایگزین غربی

فرقه های خطرناک

تعالیم اشو

اصل اول: عشق

اصل دوم: نفس سم است

اصل سوم : نفی ذهن

عقیده اشو درباره قرآن

عرفان سای بابا

ساتیا سای بابا

رام الله

تعالیم رامین رام الله

منابع و مآخذ


مطالب مرتبط

واژه فرقه در کاربرد امروزی آن، عبارتی برای اشاره به جنبش‌های نوپدید دینی[۱] یا دیگر گروه‌هایی است که اعتقادات آنها یا رفتارهایشان از نظر عموم مردم غیرعادی یا غریب محسوب می‌شود. از واژه فرقه به عنوان ابزاری برای تخریب علیه گروه‌هایی استفاده می‌شود که اعتقادات یا رفتارهایی غیر منطقی دارند، بدون آن که تعریف دقیق و ثابتی از واژه فرقه ارائه شود.[۲] فرقه‌ها در دهه ۱۹۳۰ مورد توجه پژوهش‌های علوم اجتماعی در حوزه مطالعه رفتارهای مذهبی قرار گرفتند.[۳] این گروه‌ها مورد انتقاد جریان غالب مسیحیت قرار داشتند چرا که اعتقاداتشان با قرائت رسمی مسیحیت متفاوت بود. در دهه ۱۹۷۰ جنبش‌های ضد فرقه‌ای به وجود آمدند.

پیدایش جنبش‌های ضد فرقه‌ای تا اندازه‌ای محصول اعمال خشونت‌آمیز و رفتارهای مجرمانه‌ای بود که توسط اعضای برخی از فرق صورت گرفته بود. برخی از مدعیات جنبش‌های ضد فرقه‌ای مورد تردید پژوهشگران قرار گرفت که بعدها به مناقشات بیشتر در این خصوص منجر شد. رفتارهای تبعیض‌آمیز علیه اعضای فرقه‌ها در برخی کشورها موضوعی دنباله‌دار بوده‌است. به‌طور مشابه مسائل مرتبط با فرقه‌های آخرالزمانی و همچنین فرقه‌های مخرب هم به شکل پیوسته مورد توجه بوده‌است. دولت‌ها سیاست‌های گوناگونی را در قبال فرقه‌ها پیگیری کرده‌اند. طیف این سیاست‌ها از تحمل و مدارا تا برخورد خصم‌آمیز کشیده شده‌است. نوع برخورد دولت‌ها با فرق نیز از جمله مسائل مناقشه‌برانگیز بوده‌است. واژه فرقه در ابتدا برای تشریح گروهی از مردم استفاده می‌شد که خدایی را می‌پرستیدند. این واژه نخستین‌بار در قرن هفدهم و برای اشاره به بیعت و عهد بستن با یک خدا استفاده شد. این واژه از برابر فرانسوی آن culte با ریشه لاتین cultus به معنای پرستش و صفت cultus به معنای ماوی، پرورش دهنده، پرستیده شده آمده‌است که از فعل colere به معنای رسیدگی کردن یا پرورش دادن مشتق شده‌است.[۴]مفهوم فرقه در سال ۱۹۳۲ و توسط جامعه‌شناس آمریکایی هاوارد بوکر و به عنوان نسخه کامل شده‌ای از تیپ‌شناسی کلیسا-فرقه ارائه شده توسط متخصص الاهیات آلمانی ارنست ترولتش، به دسته‌بندی‌های جامعه شناسان وارد شد. هدف ترولتش این بود که بین سه رفتار مذهبی تفکیک قائل شود، کلیسا (دین)، مذهب (زیرشاخه‌های یک دین) و عرفان. بوکر از دو گروه اول ترولتش چهار دسته استخراج کرد به این ترتیب که کلیسا را به دو گروه کلیسای مسیحی (به معنای یک واحد کلی) و مذاهب (به معنای زیر شاخه‌های مسیحیت مانند کاتولیک، ارتدوکس و …)، و مذهب را به دو گروه اقلیت (به معنای انشعاب مذهبی از شاخه اصلی) و فرقه تقسیم کرد.[۵] تعریف بوکر از فرقه برابر تعریف ترولتش از عرفان بود با مفهوم گروه‌های کوچک دینی فاقد سازماندهی، که بر شخصی بودن اعتقادات تأکید دارند.[۶] بعدها تقسیم‌بندی‌هایی بر اساس این دسته‌بندی شکل گرفت، با تأکید مضاعف بر فرقه‌ها به عنوان گروه‌های مذهبی انحرافی که «دریافت‌ها شخصی خود را خارج از فرهنگ قالب مذهبی مطرح می‌کنند».[۷] اعتقاد غالب بر این است که این اتفاق به تنش‌های شدید بین این گروه و فرهنگ عمومی جامعه‌ای که گروه در آن قرار دارد، منجر می‌شود. این همان اتفاقی است که درباره اقلیت‌های مذهبی نیز رخ می‌دهد.[۸] جامعه شناسان معتقدند که بر خلاف اقلیت‌های مذهبی که محصول یک انشعاب مذهبی هستند و از این رو پیوستگی خود را با اعتقادات و رفتارهای سنتی حفظ می‌کنند، فرقه‌ها به شکل ناگهانی و پیرامون عقاید و مناسک بدیع شکل می‌گیرند.[۹]

جهت مشاهده سایر مطالب مرتبط با دین و معنویت کلیک کنید.

print
خروج از نسخه موبایل